کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به خرج رفت حیاتم ز هرزه کوشی ها

    به خاک ریخت شرابم ز خامجوشی ها

    به سود داشتم امیدها درین بازار

    نماند مایه به دستم ز خودفروشی ها

    نفس به باد فنا مشت خاک من می داد

    نمی رسید به فریاد اگر خموشی ها

    بدوز دیده باریک بین ز عیب، که نیست

    لباس عافیتی به ز عیب پوشی ها

    رسید نوبت پیری و خون دل خوردن

    گذشت فصل جوانی و باده نوشی ها

    چنان که بال و پر شعله می شود خس و خار

    غرور نفس فزود از پلاس پوشی ها

    متاع یوسفی خود به سیم قلب دهم

    گران نیم به عزیزان ز خودفروشی ها

    به حرف وصوت گشایم چرا دهن صائب؟

    مرا که جنت دربسته شد خموشی ها

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha