کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چراغ راه ندارد به بزم روشن ما

    ز ماهتاب گل افتد به چشم روزن ما

    به شوربختی ما نیست چشمه زمزم

    چو کعبه بخت سیه، جامه ای است بر تن ما

    چگونه عذر توانیم خواست از صیاد؟

    قفس شده است چو ماتم سرا ز شیون ما

    نشسته بر تن ما لاغری چو نقش حصیر

    شکستگی نرود از قلمرو تن ما

    نمی رویم چو ماهی به چشمه سار زره

    چو تیغ، جوهر ذاتی بس است جوشن ما

    ز خاکدان تعلق گرفته ایم هوا

    غبار دست ندارد به طرف دامن ما

    ز بس که برق حوادث گذشته است بر او

    به چشم مور کند کار سرمه خرمن ما

    تپانچه کاری باد خزان اگر این است

    تذرو رنگ چو عنقا شود به گلشن ما

    ز فیض این غزل تازه رو، دگر صائب

    به آفتاب زند خنده طبع روشن ما

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha