صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۶۵۶: چراغ راه ندارد به بزم روشن ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چراغ راه ندارد به بزم روشن ما ز ماهتاب گل افتد به چشم روزن ما به شوربختی ما نیست چشمه زمزم چو کعبه بخت سیه، جامه ای است بر تن ما چگونه عذر توانیم خواست از صیاد؟ قفس شده است چو ماتم سرا ز شیون ما نشسته بر تن ما لاغری چو نقش حصیر شکستگی نرود از قلمرو تن ما نمی رویم چو ماهی به چشمه سار زره چو تیغ، جوهر ذاتی بس است جوشن ما ز خاکدان تعلق گرفته ایم هوا غبار دست ندارد به طرف دامن ما ز بس که برق حوادث گذشته است بر او به چشم مور کند کار سرمه خرمن ما تپانچه کاری باد خزان اگر این است تذرو رنگ چو عنقا شود به گلشن ما ز فیض این غزل تازه رو، دگر صائب به آفتاب زند خنده طبع روشن ما صائب تبریزی