کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    همان کسی که به دست کرم سرشت مرا

    به زیر پای خم انداخت همچو خشت مرا

    به من چو رشته زنار، کفر پیچیده است

    نمی توان بدر آورد از کشت مرا

    ز شور عشق نمک در خمیر من انداخت

    به دست لطف عزیزی که می سرشت مرا

    به خود چگونه نپیچم، که همچو جوهر تیغ

    ز پیچ و تاب بود خط سرنوشت مرا

    ز فیض سرمه حیرت درین تماشاگاه

    یکی شده است چو آیینه خوب و زشت مرا

    ز آه سرد بود سبزه تخم سوخته را

    سیاه روز شد آن عاملی که کشت مرا

    به بوی پیرهن از دوست صلح نتوان کرد

    کجا فریب دهد جلوه بهشت مرا؟

    قبول سبحه و زنار نیست رشته من

    به حیرتم به چه امید چرخ رشت مرا

    درین بساط من آن آدم سیه کارم

    که فکر دانه برآورد از بهشت مرا

    چو عشق، حسن خداداد من جهانگیرست

    به هیچ آینه نتوان نمود زشت مرا

    ز شمع اشک و ز پروانه خواست خاکستر

    چو عشق خانه برانداز می سرشت مرا

    ز خاک عشق دمیده است دانه ام صائب

    به آتش رخ گل می توان برشت مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha