کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به صید شیر نر ای بی جگر چه کار ترا؟

    شکار او نشدن بس بود شکار ترا

    تو تا کناره نگیری ز خویش هیهات است

    که در کنار کشد بحر بی کنار ترا

    به هر دو دست به دامان بی خودی آویز

    اگر امید رهایی است زین حصار ترا

    عجب که شور قیامت ترا کند بیدار

    که خون به جوش نیاورد نوبهار ترا

    ز صبح حشر گریبان آسمان شد چاک

    نشد که باز شود چشم اعتبار ترا

    چه می دوی پی این سایه های پا به رکاب؟

    بس است سایه آن سرو پایدار ترا

    مشو به سنگدلی های خویشتن مغرور

    که ترکتاز حوادث کند غبار ترا

    قدم برون منه از حد لاغری زنهار

    که می کشد فلک سفله زیر بار ترا

    به هوش باش که تمهید بی سرانجامی است

    اگر مساعدتی کرد روزگار ترا

    چو داغ لاله به غیر از ستاره سوختگی

    چه گل شکفت درین موسم بهار ترا؟

    عجب که گرد تو برخیزد از زمین صائب

    چنین که خواب گران کرده سنگسار ترا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha