صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۴۵۰: خرابی باعث تعمیر باشد بینوایی را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خرابی باعث تعمیر باشد بینوایی را که کوری کاسه دریوزه می گردد گدایی را کند با سخت رویان چرب نرمی بیشتر دوران بود با استخوان پیوند دیگر، مومیایی را نباشد یک قلم تأثیر با آه هوسناکان به خون رنگین نگردد بال و پر، تیر هوایی را اگر در سیر از چوگان ید طولی طمع داری درین میدان چو گو تحصیل کن بی دست و پایی را نباشد ز اقتباس نور، چشم ماه را سیری الهی هیچ کافر نشکند نان گدایی را ندارد گریه افسوس با اعمال بد سودی که در جنس آب کردن، می فزاید ناروایی را به مغزم بوی خون می آید امروز از تماشایش که مالیده است بر چشم خود آن دست حنایی را؟ شود آسان دل از جان بر گرفتن در کهنسالی که در فصل خزان، برگ از هوا گیرد جدایی را ازان پهلو تهی از دوستداران می کنم صائب که نتوانم به جا آورد حق آشنایی را صائب تبریزی