کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نمک خال بود داغ تمنای ترا

    شور لیلی است سیه خانه سودای ترا

    بر جبین همچو گهر گرد یتیمی دارد

    دید تا شبنم گل، چهره زیبای ترا

    خضر از دامن یک عمر ابد دست نداشت

    کیست از دست دهد زلف دلارای ترا؟

    طوق هر فاخته ای حلقه ماتم می شد

    سرو می دید اگر قامت رعنای ترا

    دو جهان در نظرش دست نگارین گردد

    هر که در چشم کشد خاک کف پای ترا

    که گل از شمع تو چیند، که گرفته است به بر

    پرده شرم چو فانوس سراپای ترا

    پر مقید به تماشای خود ای ماه مباش

    آفتابی نکند آینه، سیمای ترا!

    ما که داریم ز دل، دیدن روی تو دریغ

    چون به آیینه پسندیم تماشای ترا؟

    مانده در عقده حیرت نفس موی شکاف

    بوسه چون راه برد لعل شکرخای ترا؟

    چشم صائب به کجای تو نظرباز شود؟

    شوخی چشم غزال است سراپای ترا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha