صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۴۹۸: نمک خال بود داغ تمنای ترا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نمک خال بود داغ تمنای ترا شور لیلی است سیه خانه سودای ترا بر جبین همچو گهر گرد یتیمی دارد دید تا شبنم گل، چهره زیبای ترا خضر از دامن یک عمر ابد دست نداشت کیست از دست دهد زلف دلارای ترا؟ طوق هر فاخته ای حلقه ماتم می شد سرو می دید اگر قامت رعنای ترا دو جهان در نظرش دست نگارین گردد هر که در چشم کشد خاک کف پای ترا که گل از شمع تو چیند، که گرفته است به بر پرده شرم چو فانوس سراپای ترا پر مقید به تماشای خود ای ماه مباش آفتابی نکند آینه، سیمای ترا! ما که داریم ز دل، دیدن روی تو دریغ چون به آیینه پسندیم تماشای ترا؟ مانده در عقده حیرت نفس موی شکاف بوسه چون راه برد لعل شکرخای ترا؟ چشم صائب به کجای تو نظرباز شود؟ شوخی چشم غزال است سراپای ترا صائب تبریزی