کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خط نسازد بی صفا آن عارض پر نور را

    از نسیم صبح پروا نیست شمع طور را

    شکوه مهر خاموشی می خواست گیرد از لبم

    ریختم در شیشه باز این باده پر زور را

    پا منه بیرون ز حد خویش تا بینا شوی

    نیست حاجت با عصا در خانه خود کور را

    همچنان از خار خار دانه چشمش می پرد

    گر بود زیر نگین ملک سلیمان مور را

    خرمن خود سوخت هر کس بی گناهان را گزید

    نیش گردد آتش آخر خانه زنبور را

    ساحل دریای پر شور جهان، ترک خودی است

    مهد آسایش بود دار فنا منصور را

    از نظربازان خود غافل نگردد شرم حسن

    روی دل در پرده باشد غنچه مستور را

    نیست صائب در جهان بی خودی بیم گزند

    باده خواران نقل می سازند چشم شور را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha