کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشم مستش از نگاهی کرد سودایی مرا

    کشتی از یک قطره می، گردید دریایی مرا

    چشم باز از پیش پا دیدن حجابم گشته است

    از نظر بستن یکی صد گشت بینایی مرا

    نرمتر صد پیرهن از خواب مخمل گشته است

    خار صحرای ملامت از سبکپایی مرا

    خانه داری داشت بر من دستگاه عیش تنگ

    مالک روی زمین گرداند بی جایی مرا

    آه حسرت می کشم چون سرو بهر بندگی

    تا فکند آزادگی در قید رعنایی مرا

    محنت پیری نمی بود این قدر ناخوشگوار

    محو اگر می شد ز خاطر یاد برنایی مرا

    مرغ بی بال و پری را می کند بی آشیان

    هر که می آرد برون از کنج تنهایی مرا

    برندارم چون قلم صائب سر از پای سخن

    گر چه مد عمر کوته شد ز گویایی مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha