کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر که دید از باده لعلی به سامان شیشه را

    می دهد ترجیح بر کان بدخشان شیشه را

    گر چه در ابر تنک خورشید را نتوان نهفت

    می کنم از سادگی در خرقه پنهان شیشه را

    گر به رقص آرد دل بی تاب ما را دور نیست

    باده شوخی که سازد پایکوبان شیشه را

    با شراب عشق خودداری نمی آید ز دل

    جوش این می می دهد کشتی به طوفان شیشه را

    جلوه خورشید دارد در کنار صبحدم

    باده گلرنگ در چاک گریبان شیشه را

    در خراباتی که ما لنگر ز مستی کرده ایم

    دعوی جلوه است با سرو خرامان شیشه را

    زان شراب لعل سرگرمم که از هر قطره اش

    اخگر خورشید باشد در گریبان شیشه را

    سرو همت را برومندی بود در بر گریز

    خنده می ریزد ز لب در وقت احسان شیشه را

    کار هر دل نیست راز عشق پنهان داشتن

    زور این می می کند چون نار خندان شیشه را

    می کشان را شکوه ای از گردش افلاک نیست

    در بغل دارند صائب می پرستان شیشه را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha