کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چمن پیرا اگر می دید روی چون بهارش را

    به گلچینان هدر می کرد خون لاله زارش را

    نگردد تشنه در گرمای صحرای قیامت هم

    به خاطر بگذراند هر که لعل آبدارش را

    بر آن کنج دهن از بوسه خوش جا تنگ خواهد شد

    به این عنوان اگر خط گیرد اطراف عذارش را

    دل هر کس که گردد خوابگاه عشق چون مجنون

    شکوه جبهه شیران بود لوح مزارش را

    مگر در بوستان شد جلوه گر آن قامت رعنا؟

    که سر و انگشت حیرت گشت بر لب جویبارش را

    فضای غنچه با جوش بهاران برنمی آید

    دهم چون جای در دل درد و داغ بی شمارش را؟

    کتانی می شود پیراهن تن ماه تابان را

    که ریزد پرتو مهتاب از هم پود و تارش را

    کسی را می رسد از خاکساران لاف دلتنگی

    که نتواند پریشان ساختن صرصر غبارش را

    به عهد ساعد سیمین او هر صبح از غیرت

    به دندان می گزد خورشید دست رعشه دارش را

    مریز از سادگی رنگ اقامت در گذرگاهی

    که آتش زیر پا از لاله باشد کوهسارش را

    درین بستانسرا غیرت به نخلی می برم صائب

    که پیش از برگریز از خود فشاند برگ و بارش را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha