کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به عزم صید چین سازد چو زلف صیدبندش را

    رم آهو به استقبال می آید کمندش را

    که دارد شهسواری این چنین یاد از پری رویان؟

    که از شادی نمی باشد نشان پاسمندش را

    شود هر حلقه ای انگشتر پای نگارینش

    نبندد بر کمر آن شوخ اگر زلف بلندش را

    ز شیرینی به هم چسبد لب خمیازه پردازش

    به خاطر بگذراند هر که لعل نوشخندش را

    نمی پیچید سر چون قمریان از طوق فرمانش

    اگر صید حرم می دید زلف صید بندش را

    حیات جاودانی از خدا چون خضر می خواهم

    که آرم در نظر با کام دل، قد بلندش را

    ز بی باکی به درد عاشق بی دل نپردازد

    مگر خط مهربان سازد دل نادردمندش را

    به دیدن صید دلها می کند زلف رسای او

    ز گیرایی نباشد احتیاج چین کمندش را

    که دارد صائب از خوبان چنین حسن گلوسوزی؟

    که بلبل می کند از خرده گلها سپندش را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha