صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۳۷۶: به عزم صید چین سازد چو زلف صیدبندش را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به عزم صید چین سازد چو زلف صیدبندش را رم آهو به استقبال می آید کمندش را که دارد شهسواری این چنین یاد از پری رویان؟ که از شادی نمی باشد نشان پاسمندش را شود هر حلقه ای انگشتر پای نگارینش نبندد بر کمر آن شوخ اگر زلف بلندش را ز شیرینی به هم چسبد لب خمیازه پردازش به خاطر بگذراند هر که لعل نوشخندش را نمی پیچید سر چون قمریان از طوق فرمانش اگر صید حرم می دید زلف صید بندش را حیات جاودانی از خدا چون خضر می خواهم که آرم در نظر با کام دل، قد بلندش را ز بی باکی به درد عاشق بی دل نپردازد مگر خط مهربان سازد دل نادردمندش را به دیدن صید دلها می کند زلف رسای او ز گیرایی نباشد احتیاج چین کمندش را که دارد صائب از خوبان چنین حسن گلوسوزی؟ که بلبل می کند از خرده گلها سپندش را صائب تبریزی