کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مهیا در دل تنگ است برگ عیش بلبل را

    ز خود طرف کلاه غنچه بیرون آورد گل را

    تراوش می کند راز نهان از مهر خاموشی

    که شبنم نیست از پرواز مانع نکهت گل را

    نگردد خواب از افسانه گرد دیده عاشق

    که نتواند بهاران کرد سنگین، خواب بلبل را

    ز آه سرد هم جمعیت دل می شود حاصل

    نسیم صبح اگر شیرازه گردد زلف سنبل را

    کمان نرم، سختی از کشاکش می کشد دایم

    مبر با آشنایان زینهار از حد تحمل را

    دل سخت فلک از اشک گرم من ملایم شد

    به زور سیل زه کردم کمان حلقه پل را

    مروت نیست بر صید حرم شمشیر خواباندن

    مکن رنگین به خون عاشقان تیغ تغافل را

    برون از زیر سنگ این سنبل سیراب می آید

    نهان در پیچش دستار نتوان کرد کاکل را

    به پروین می رساند دانه من خوشه خود را

    ترقی هست اگر در پله طالع تنزل را

    زمین سست، سیلاب عمارت می شود صائب

    منه بر کاهلی زنهار بنیاد توکل را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha