کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خموشی مهر خاموشی زند بر لب سخن چین را

    که سازد غنچه لب بسته کوته دست گلچین را

    بود از ساده رویان نوخطان را سرکشی افزون

    که وحشت هست بیش از آهوان آهوی مشکین را

    بود چون کوهکن در عاشقی ثابت قدم هر کس

    برون آرد به جان بی نفس از سنگ شیرین را

    ید بیضا ز خجلت آب شد چون شمع کافوری

    برآوردی تو تا از آستین دست بلورین را

    خصومت با گرانقدران سبک مغزی بود، ورنه

    به آهی می گذارم در فلاخن کوه تمکین را

    حجاب نور می سوزد نگاه خیره چشمان را

    نمی باید نقاب دیگر آن رخسار شرمین را

    نیندیشند ز آه و ناله عاشق هوسناکان

    که شور بلبلان کوته نسازد دست گلچین را

    به زهد خشک، زاهد برنمی آید ز خودبینی

    که نبود جوهر از خود بریدن تیغ چوبین را

    سخن باید که باشد آنقدرها دلنشین صائب

    که از مشکل پسندان وا کشد بی خواست تحسین را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha