کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تکلف نیست در گفتار رند لاابالی را

    چنانت دوست می دارم که عاشق شعر حالی را

    خمارآلوده یوسف به پیراهن نمی سازد

    ز پیش چشم من بردار این مینای خالی را

    ز فکر پیچ و تاب آن کمر بیرون نمی آیم

    که هجران نیست در پی، وصل معشوق خیالی را

    ز پیش دل حجاب جسم را بردار چون مردان

    به گل تا کی برآری پیش ایوان شمالی را؟

    مه نو می نماید گوشه ابرو، تو هم ساقی

    چو گردون بر سر چنگ آر، آن جام هلالی را

    گل از خار سر دیوار می چیند نگاه من

    بهار خویش می دانم خزان خشکسالی را

    لباس خودنمایی چشم بد در آستین دارد

    نگیرد خار دامن جامه پوشیده حالی را

    نمی لرزد چراغ داغ عشق از دامن محشر

    چه پروا از نسیم صبح، شمع لایزالی را؟

    (توان ایام طفلی چند روزی داد عشرت داد

    نمی دانند طفلان حیف قدر خردسالی را)

    (نزاکت آنقدر دارد که در وقت خرامیدن

    توان از پشت پایش دید نقش روی قالی را)

    اگر آیینه رویی در نظر می داشتم صائب

    به طوطی می چشاندم شیوه شیرین مقالی را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha