به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چه خوش باشد در آغوش آورم سرو روانش را
کنم شیرازه اوراق دل، موی میانش را
کیم من تا وصال گل به گرد خاطرم گردد؟
مرا این بس که گرد سر بگردم باغبانش را
کنار حسرتی از طوق قمری تنگتر دارم
نمی دانم که چون در بر کشم سرو روانش را؟
اگر بر آسمان ناز رفته است آن هلال ابرو
به زور چرب نرمی می کشم آخر کمانش را
که حد دارد نظر بازی کند با چین ابرویش؟
دهانم تلخ شد تا چاشنی کردم کمانش را
در آن وادی که مغزم سرمه چشم غزالان شد
ز دست موج، روغن می چکد ریگ روانش را
اگر خصم قوی بنیاد، کوه بیستون گردد
ز برق تیشه جوی شیر سازم استخوانش را
چسان معلوم گردد رتبه حسن سخن صائب؟
که دارد در میان گرد کسادی کاروانش را
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.