کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اشک پیش مردم فرزانه می ریزیم ما

    در زمین شور دایم دانه می ریزیم ما

    از کمین گریه ما ای فلک غافل مشو

    بی خبر چون سیل در ویرانه می ریزیم ما

    قطره گوهر می شود چون واصل دریا شود

    آبروی خویش در میخانه می ریزیم ما

    بر سر آب روان زندگانی چون حباب

    ساده لوحی بین که رنگ خانه می ریزیم ما

    نیست در طینت جدایی عاشق و معشوق را

    شمع از خاکستر پروانه می ریزیم ما

    مرد سیلاب گرانسنگ حوادث نیستیم

    رخت هستی را برون زین خانه می ریزیم ما

    خاطری معمور کردن، از دو عالم خوشترست

    گنج را در دامن ویرانه می ریزیم ما!

    تا مگر مرغ همایونی شکار ما شود

    پیش هر مرغی که باشد دانه می ریزیم ما

    پیش ازان دم کز نصیحت عیش ما سازند تلخ

    زهر خود بر مردم فرزانه می ریزیم ما

    یا در آن زلف پریشان جای خود وا می کنیم

    یا به خاک ره ز دست شانه می ریزیم ما

    دیگران ز افسانه می ریزند صائب رنگ خواب

    سرمه بیداری از افسانه می ریزیم ما

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha