به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
عتاب و لطف می گردد ز ابروی بتان پیدا
که باشد قوت بازوی هر کس از کمان پیدا
چو تار از گوهر و جوهر ز تیغ و موجه از ساغر
بود از پیکر سیمین او رگهای جان را
نسازد حسن را چون مضطرب نادیدن عاشق؟
که گل بر خویش لرزد چون نباشد باغبان پیدا
نسیم پیرهن را در کنار مصر می گیرم
که دارد صبر، تا گردد غبار کاروان پیدا؟
نمی آید به چشم از پرتو دل، داغهای من
ستاره روز روشن چون شود از آسمان پیدا؟
ز آه سرد من خورشید تابان رنگ می بازد
بلرزد برگ بر خود چون شود باد خزان پیدا
نیامد آفتاب بی مروت بر سر احسان
چو ماه نو ز پهلویم نشد تا استخوان پیدا
چه باشد شعله غیرت، چراغ زیر دامن را؟
نگردد همت عالی به زیر آسمان پیدا
درین موسم که صائب می کند هنگامه آرایی
چه خوش باشد اگر بلبل شود در بوستان پیدا
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.