به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
پخته می گردند از سودای زلفش خام ها
این ره باریک، رهرو را دهد اندام ها
این غزالی را که من صیاد او گردیده ام
چشم حسرت می شود در رهگذارش دام ها
قاصد بی رحم اگر از خود نسازد حرف را
می برد چون بوسه دل، شیرینی پیغام ها
فتنه چشم تو تا بیدار شد از خواب ناز
در شکر شد خواب شیرین تلخ بر بادام ها
دیده چون دستار کن از گریه کز چشم سفید
کعبه دیدار دارد جامه احرام ها
چون گره بگشایی از مو، شام گردد صبح ها
پرده چون بگشایی از رو، صبح گردد شام ها
تا گذشت از بوستان مستانه سرو قامتت
بر گلوی قمریان شد طوق، خط جام ها
کار مزدوران بود خدمت به امید نوال
مخلصان را نیست صائب چشم بر انعام ها
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.