کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عمر در تلخی سرآید در شراب افتاده را

    ساحل از موج خطر باشد در آب افتاده را

    دارد از حکم روان ما را قضا در پیچ و تاب

    اختیاری نیست خاشاک در آب افتاده را

    دل به دریا کن که در مهد صدف بحر کرم

    ساخت گوهر قطره چشم سحاب افتاده را

    ساحلی جز دست شستن نیست از جان چون حباب

    از تهی مغزی به دریای شراب افتاده را

    در نظر بستن بود، دارالامانی گر بود

    سالک در عالم پر انقلاب افتاده را

    نیست غیر از عقده تبخال دیگر دانه ای

    تشنه در دام امواج سراب افتاده را

    نعمت دنیا نصیب دل سیاهان می شود

    جغد دارد زیر پر گنج خراب افتاده را

    چون نگردد عمر کوته، گر چه جاویدان بود

    رشته در قبضه صد پیچ و تاب افتاده را؟

    پیش هر موجی سپر انداختن لازم بود

    در محیط آفرینش چون حباب افتاده را

    اختیاری نیست در سیر و سکون خویشتن

    سایه در پیش پای آفتاب افتاده را

    چون نپاشد تار و پود جسم را از یکدگر؟

    چون کتان در دست و پای ماهتاب افتاده را

    کی خبر از ناله شبخیز مظلومان بود؟

    در دل شب، مست در آغوش خواب افتاده را

    عزت از افتادگی خیزد که باشد در کنار

    جای از افتادگی، حرف کتاب افتاده را

    برنمی آید نفس نشمرده صائب از جگر

    در غم و اندیشه روز حساب افتاده را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha