به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دل شود شاد از شکست آرزو آزاده را
این سبو از خود برآرد در شکستن باده را
روی شرم آلود گل را باغبان در کار نیست
حاجب و دربان نمی باید در نگشاده را
کاروان شوق را درد طلب رهبر بس است
راه پیمای جنون زنار داند جاده را
در دل روشن ندارد ره تمنای بهشت
نقش یوسف می کند مغشوش لوح ساده را
با حضور دل هوای خلد کافر نعمتی است
چند خواهی نسیه کرد این نعمت آماده را؟
نیست محو یار را اندیشه از زهر فنا
تلخی مرگ است شکر، مور شهد افتاده را
سرو از فکر لباس عاریت آسوده است
جامه از پیکر بروید مردم آزاده را
زان جهان قانع به دنیا گشت حرص زردرو
برگ کاهی می دهد تسکین، دل بیجاده را
نیست خالص طاعت حق تا نگردد کشته نفس
می کند این خون نمازی دامن سجاده را
تا به روی پرده سوز یار چشم افکنده است
نیست پروای دو عالم صائب آزاده را
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.