کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جامه آزادگی چالاک باشد سرو را

    جیب و دامن فارغ از خاشاک باشد سرو را

    رخت زنگاری بهار بی خزان دیگرست

    دل چو از زنگ کدورت پاک باشد سرو را

    بی بری دارالامان مردم آزاده است

    کی دل از بی حاصلی غمناک باشد سرو را؟

    می توان بر سرکشان غالب شد از آزادگی

    آب با آن منزلت در خاک باشد سرو را

    سرد مهری نوبهار مردم آزاده است

    در خزان سرسبزی افلاک باشد سرو را

    از رعونت صاحب معراج می گردد جمال

    همچو گل چندین گریبان چاک باشد سرو را

    همت از خاکی نهادان جو که با آن سرکشی

    قوت نشو و نما از خاک باشد سرو را

    از علایق خط آزادی ندارد هیچ کس

    دام ها از ریشه زیر خاک باشد سرو را

    بست طوق بندگی راه نفس بر قمریان

    دست تا کی در بغل ز امساک باشد سرو را؟

    دار و گیر حسن از عشق است در هر جا که هست

    طوق قمری حلقه فتراک باشد سرو را

    زخم شمشیر حوادث موج آب زندگی است

    تازه رویی از دل صد چاک باشد سرو را

    باد با آن سرکشی، یک عاشق سر در هوا

    آب یک دیوانه بی باک باشد سرو را

    دامن برچیده صائب دور باش آفت است

    از خس و خاشاک، دامن پاک باشد سرو را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha