صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۹۰: جامه آزادگی چالاک باشد سرو را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جامه آزادگی چالاک باشد سرو را جیب و دامن فارغ از خاشاک باشد سرو را رخت زنگاری بهار بی خزان دیگرست دل چو از زنگ کدورت پاک باشد سرو را بی بری دارالامان مردم آزاده است کی دل از بی حاصلی غمناک باشد سرو را؟ می توان بر سرکشان غالب شد از آزادگی آب با آن منزلت در خاک باشد سرو را سرد مهری نوبهار مردم آزاده است در خزان سرسبزی افلاک باشد سرو را از رعونت صاحب معراج می گردد جمال همچو گل چندین گریبان چاک باشد سرو را همت از خاکی نهادان جو که با آن سرکشی قوت نشو و نما از خاک باشد سرو را از علایق خط آزادی ندارد هیچ کس دام ها از ریشه زیر خاک باشد سرو را بست طوق بندگی راه نفس بر قمریان دست تا کی در بغل ز امساک باشد سرو را؟ دار و گیر حسن از عشق است در هر جا که هست طوق قمری حلقه فتراک باشد سرو را زخم شمشیر حوادث موج آب زندگی است تازه رویی از دل صد چاک باشد سرو را باد با آن سرکشی، یک عاشق سر در هوا آب یک دیوانه بی باک باشد سرو را دامن برچیده صائب دور باش آفت است از خس و خاشاک، دامن پاک باشد سرو را صائب تبریزی