کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غم ز خاطر می برد غمخانه من خلق را

    طفل مشرب می کند دیوانه من خلق را

    موجه دریای تحقیق است مد خامه ام

    مست وحدت می کند میخانه من خلق را

    از پریزادان معنی نیست خالی کلبه ام

    داغ دارد گوشه ویرانه من خلق را

    گر چه از افسانه گردد گرم، چشم مردمان

    خواب سوزد گرمی افسانه من خلق را

    گلستان از ناله بلبل اگر هشیار شد

    کرد بی خود نعره مستانه من خلق را

    از بتان آزری سخت است دل برداشتن

    سنگ راه کعبه شد بتخانه من خلق را

    مردمان را خنده می آید به اشک تلخ من

    می شوم دام تماشا دانه من خلق را

    بس که بی باکانه در آغوش گیرد شمع را

    گرم جانبازی کند پروانه من خلق را

    با کمال آشنایی، از جهان بیگانه ام

    داغ دارد معنی بیگانه من خلق را

    خاطری دارم ز گنج خسروان معمورتر

    می کند بی خانمان ویرانه من خلق را

    گر ببندد محتسب صائب در میخانه را

    تا قیامت بس بود پیمانه من خلق را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha