کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون به خاطر آن دو لعل آبدار آید مرا

    صد بدخشان اشک خونین در کنار آید مرا

    خون خود را می کنم چون آب بر تیغش حلال

    بر سر بالین اگر آن گلعذار آید مرا

    آن که برق خرمنم در زندگی هرگز نشد

    بعد مردن چشم دارم بر مزار آید مرا

    تن به هجران دادن و از دور دیدن خوشترست

    من که از خود می روم چون در کنار آید مرا

    خار دیوارم، خزان و نوبهار من یکی است

    نخل امیدی ندارم تا به بار آید مرا

    شبنم من چشم می پوشد ز روی آفتاب

    چهره گل کی به چشم اشکبار آید مرا؟

    خار صحرای جنون گر سر بسر سوزن شود

    از جگر بیرون کجا این خار خار آید مرا

    از نظر چون رفت، برگشتن ندارد آب عمر

    گریه حسرت مگر در جویبار آید مرا

    همت من پشت پا بر عالم باقی زده است

    چیست دنیا تا به چشم اعتبار آید مرا؟

    هر که را کاری است، گردون می زند بر یکدگر

    وقت آن آمد که بیکاری به کار آید مرا

    می شنیدم پیش ازین از خون شمیم نوبهار

    بوی خون اکنون به مغز از نوبهار آید مرا

    ای که داری خنده بر کوتاه دستی های من

    باش چندانی که دولت در کنار آید مرا

    کی به فکر وعده ام آن بی وفا خواهد فتاد؟

    خون اگر صائب ز چشم انتظار آید مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha