کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تن پرستی زیر دست خاک می سازد مرا

    بی خودی تاج سر افلاک می سازد مرا

    در گره دایم نخواهد ماند کارم چون صدف

    شوخی گوهر گریبان چاک می سازد مرا

    گر چه چون سوزن گرانی بر زمینم دوخته است

    جذبه آهن ربا چالاک می سازد مرا

    مدتی شد بار بیرون برده ام زین آسیا

    گردش افلاک کی غمناک می سازد مرا

    گر نپردازم به خون چون سیل، جای طعن نیست

    گرد راه از چهره دریا پاک می سازد مرا

    گرم می سازد دل افسرده را زخم زبان

    آتش بی مایه ام، خاشاک می سازد مرا

    پیش آب زندگی گر مهر بردارم ز لب

    غیرت همت، دهن پر خاک می سازد مرا

    فرصت خاریدن سر کو، که عشق سنگدل

    از گریبان حلقه فتراک می سازد مرا

    نیست بر خاطر غبار از رهگذار گریه ام

    خاکسارم، دیده نمناک می سازد مرا

    اشک تاک از می پرستی عذر خواه من بس است

    این رگ ابر از گناهان پاک می سازد مرا

    دانه من پشت پا بر خرمن گردون زده است

    این رگ ابر از گناهان پاک می سازد مرا

    دانه من پشت پا بر خرمن گردون زده است

    کی شکار خود جهان خاک می سازد مرا

    گر چنین بر خشک بندد کشتی من زهد خشک

    بینوا از برگ چون مسواک می سازد مرا

    پیچ و تابی کز خط او در رگ جان من است

    جوهر آیینه ادراک می سازد مرا

    صائب از افسردگی خون در رگ من مرده است

    کاوش مژگان آن بی باک می سازد مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha