کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نیست از درد غریبی چون گهر پروا مرا

    بستر از گرد یتیمی بود در دریا مرا

    طره زنجیرم از ریحان بود شاداب تر

    می چکد آب حیات از ظلمت سودا مرا

    وحشت من از سبکروحان گرانی می کشد

    هست بر دل کوه قاف از صحبت عنقا مرا

    یک سر مو نیست از تیغ زبان اندیشه ام

    می کند زخم نمایان چون قلم گویا مرا

    نور خورشیدم، ز امداد خسیسان فارغم

    نیستم آتش که هر خاری کند رعنا مرا

    خار راه عشق چون مژگان به چشمم بار نیست

    گو نرنجاند به منت سوزن عیسی مرا

    خلد با آن ناز و نعمت دام راه من نشد

    چون تواند صید کردن نعمت دنیا مرا؟

    کوه آهن را شرار من گریبان پاره کرد

    لنگر پرواز نتواند شدن خارا مرا

    طشت من چون آفتاب از بام چرخ افتاده است

    ساده لوح آن کس که می خواهد کند رسوا مرا

    من که در خامی چو عنبر سود خود را دیده ام

    نیست ممکن پخته سازد جوش این دریا مرا

    نیست صائب در بساط من به غیر از درد و داغ

    می شود معمور هر کس می خرد یک جا مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha