کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پرده دار حرف دعوی کن لب خاموش را

    از دبستان بر میاور طفل بازیگوش را

    مور بر خوان سلیمان خون خود را می خورد

    خرمن گل مایه حسرت بود آغوش را

    نیست بر بالای دست خاکساری هیچ دست

    خشت خم می نوشد اول، باده سرجوش را

    باغبان گل را کند سیراب از بهر گلاب

    ساقی از می بهر بردن می فزاید هوش را

    جز پشیمانی سخن چینی ندارد حاصلی

    حلقه بیرون در کن در مجالس گوش را

    مستی و مخموری عالم به هم آمیخته است

    دور باش نیش در دنبال باشد نوش را

    این زمان در زیر بار کوه منت می روم

    من که می دزدیدم از دست نوازش دوش را

    گرد آن چاه زنخدان در زمان خط مگرد

    بیشتر باشد خطر از چاهها خس پوش را

    بر سر بی مغز، صائب کسوت پشمین منه

    از سر خوان تهی بردار این سرپوش را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha