به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
مهر خاموشی کند کوته زبان تقریر را
این سپر دندانه می سازد دم شمشیر را
قامت خم، نفس را هموار نتوانست کرد
از کجی، زور کمان بیرون نیارد تیر را
شد زبان شکر از سودای او رگ در تنم
نیست از زندان یوسف شکوه ای زنجیر را
از سفیدی دیده یعقوب شد صبح امید
منزلی جز قصر شیرین نیست جوی شیر را
در به دست آوردن زلفش مرا تقصیر نیست
این ره خوابید کوته می کند شبگیر را
شیرمردان را نمی باشد به زینت التفات
نیست غیر از خون نگاری دست و پای شیر را
با علایق برنمی آیی، مجرد شو که نیست
غیر عریانی علاج این خار دامنگیر را
تیر کج صائب همان بهتر که باشد در کمان
از جگر بیرون میاور آه بی تأثیر را
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.