صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۶۷: مهر خاموشی کند کوته زبان تقریر را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مهر خاموشی کند کوته زبان تقریر را این سپر دندانه می سازد دم شمشیر را قامت خم، نفس را هموار نتوانست کرد از کجی، زور کمان بیرون نیارد تیر را شد زبان شکر از سودای او رگ در تنم نیست از زندان یوسف شکوه ای زنجیر را از سفیدی دیده یعقوب شد صبح امید منزلی جز قصر شیرین نیست جوی شیر را در به دست آوردن زلفش مرا تقصیر نیست این ره خوابید کوته می کند شبگیر را شیرمردان را نمی باشد به زینت التفات نیست غیر از خون نگاری دست و پای شیر را با علایق برنمی آیی، مجرد شو که نیست غیر عریانی علاج این خار دامنگیر را تیر کج صائب همان بهتر که باشد در کمان از جگر بیرون میاور آه بی تأثیر را صائب تبریزی