کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دانی چه مصلحت را بل غاغ شد بخارا

    تا این ستیزه گاران بی دل کنند مارا

    زین قوم در خراسان الاّ بلا نخیزد

    شکلی کنید و دفعی بنشستن بلا را

    گفتم از آن جماعت یاری به چنگم آید

    آن دل که داشتم نیز از دست شد قضا را

    یاری چنان که باید دیدم ولی دریغا

    گر التفات کردی در عشق مبتلا را

    ترکی که گر به دعوی از خانقه در آید

    از دین و دل بر آرد پیران پارسا را

    گر زلف تاب داده باز افکند به گردن

    از نافه ی نغوله مشکین کند صبا را

    گر فرق او ببیند بالای ماه رویش

    خط در کشد منجّم بر چرخ استوا را

    در ملک خوب رویی آخر چه کم بباشد

    گر بوسه یی ببخشد خشنودی خدا را

    زر باید ای نزاری تا کی خروش و زاری

    تمکین نمی کند کس درویش بینوا را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha