به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ای یار بیوفا که دل از ما بریدهای
گویی که پیش هرگز ما را ندیدهای
سرگشتهام چو ذره ز خورشید روی تو
دامن چرا چو سایه ز ما درکشیدهای
لیلی شنیدهام که ز مجنون نمیشکیفت
مجنون شدم بتا به چه از ما رمیدهای
هیهات اگر به واقعه ی من رسیدهای
آری ملامتت نکنم نارسیدهای
هرگز خلاف رای تو چیزی نگفتهام
با من بگوی اگر تو ز جایی شنیدهای
دریای خون شدهست کنارم ز ابرِ چشم
از بس به نوکِ غمزه که جانم خلیدهای
از آبِ دیده آتشِ دل کم نمیشود
گیرم نزاری از مژهها خون چکیدهای
در باغ سرو فارغ و آزاد میرود
او را چه غم اگر تو به قامت خمیدهای
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.