کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مگر تقدیر دل باری به غم رفته ست و سر بازی

    الا ای دل چه می ترسی به جان من چه می نازی

    بنای دوستی باید که باشد ثابت و محکم

    محبّت چون ترا بستد دگر با خود نپردازی

    ز دستت هیچ برناید مگر با صبر بنشینی

    ز عقلت هیچ نگشاید مگر با عشق درسازی

    اگر خواهی که گوی عشق از میدان بری بیرون

    ز همت مرکبی سازی و بر کون و مکان تازی

    نخواهی رفت با خود در مقامی خانه ی وحدت

    مگر هم از برون کلّی و جزوی هر دو در بازی

    صراط است این و اعما را نباشد حدِّ بگذشتن

    به دست پادشاهان بر نزیبد عکّه را بازی

    مکان لا مکان خواهی و دل بر تیره یخاکی

    دوالک بازی آن جا کی توان کردن مکن بازی

    نهاده منّتی بر حق که من از اهل اسلامم

    به حج نارفته و حاجی غزا ناکرده و غازی

    نزاری از تکبّر هیچ نگشاید تواضع کن

    بنه گردن که آن جا در نمی گنجد سرافرازی

    مشو مغرور اگر مشهور شد صیّت که چون بلبل

    بمانی در قفس همواره محبوس از خوش آوازی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha