کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ندارم در همه شهر آشنایی

    که پیغامی برد از من به جایی

    غمِ دل با که گویم محرمی کو

    که بتوان گفت با او ماجرایی

    مرا دیر است تا از ماه رویی

    تقاضا میکند در سر هوایی

    نیم نومید از این دولت که داند

    هنوزم هست در خاطر رجایی

    خوشا گر دست دادی پای بوسش

    ندانم تا چنین افتد قضایی

    سری دارم فدای خاک پایش

    چه برخیزد ز دست بی نوایی

    شبی گر اتّفاق افتد که با او

    به روز آریم در خلوت سرایی

    چنان باشد که بر مسند نشیند

    به شرکت پادشاهی با گدایی

    نه زر نه زور کاری بر نیاید

    به دست عاجزان چبوَد دعایی

    به دامِ عشق تا از عشق گویند

    نیفتد چون نزاری مبتلایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha