به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ما از غم تو شدیم سودایی
ای دوست چرا دمی نمیآیی
بر ما گذری نمیکنی گه گه
ور میگذری دمی نمیپایی
تا تو نظری به ما و من کردی
ماهیّت ما برون شد از مایی
جایی که منیِّ عشق بنشیند
برخیزد از آن منی همه مایی
تا امر نشد ز ابتدا فایض
بر عقل، نشد سَمَر به دانایی
بیزار ز ما و من شدیم آخر
یعنی ز منافقی و رعنایی
شاید که به طعنه دشمنان گویند
ای دوست به دوستان نمیشایی
منظورِ تو یار با تو بنماید
گر آینه ی وجود بزدایی
ارواح جنود شد جنود ارواح
تو بر سرِ کارِ خویشتن رایی
خمخانه ی می به خانقه گیری
گر خانه ی معرفت بیارایی
پالونه بیار و می به راوق کن
تا چند به دیده خون بپالایی
پیرامنِ مصلحت نگردی بیش
گر دامن معصیت نیالایی
زنّارِ مغان اگر نمیبندم
بیبهرهام از بتانِ یغمایی
آن قصّه شنیدهام که بعد از حج
بر بت صلیب شیخ صنعایی
بر شیوه ی او نزاریا کردی
پیرانه سر اقتدا به برنایی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.