کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در سر از وصلِ تو هر طایفه را سودایی

    در جهان از تو به هر گوشه دگر غوغایی

    خلقی از شمعِ جمالِ تو چو پروانه بسوخت

    تو خود از حسن نداری به کسی پروایی

    سالکان در طلبت بس که جهان گردیدند

    در جهان چون تو ندیدند جهان آرایی

    کیست خورشید که در حسن تو داخل باشد

    لاف خوبی نزند با تو زمین پیمایی

    هر که را پرتو مهرِ تو جگر گرم کند

    دلِ بی‌طاقتش آرام نگیرد جایی

    عاجزم در صفتِ حسنِ تو و می‌دانم

    که نداری و نبوده‌ست ترا همتایی

    زنده از بویِ تو گشتم که ز مبدایِ وجود

    قالبِ خاکی من یافت از او احیایی

    باز چون درگذرم چون به سرم برگذری

    ناله برخیزد و فریاد ز هر اعضایی

    غافل است آن که شکایت ز نزاری کرده‌ست

    ورنه عاقل نکند سرزنشِ شیدایی

    من به طوفانِ ملامت متغیّر نشوم

    که به هر باد به هم بر نشود دریایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha