کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر ز دردِ دلِ من یک ورقی برخوانی

    صورتِ حالِ من آن گه به حقیقت دانی

    تا به حسنِ رخِ یوسف صفتی مغروری

    می نداری خبر از سوزِ دلِ کنعانی

    هیچ مشفق به نصیحت ز تو خود می‌پرسد

    که چنان سوخته‌ ای را به چه می‌رنجانی

    گر قدم در کشی از دوست به خود راه مده

    دستِ اغیار که گنجینه ی درویشانی

    عشق از آن‌جاست مرا با تو نه این‌جا افتاد

    هوس دل دگرست از نفسِ روحانی

    جان نمی‌دیدم و می‌جستم و می‌دانستم

    که نهان است چو دیدم تو به جان می‌مانی

    چه توان کرد اگر روی به ما ننمایی

    چه توان گفت که هم جانی و هم جانانی

    من به یک جو که غم من نخوری ارزانم

    تو به صد جان که فدای تو کنم ارزانی

    ماه رخ‌سار بپوشد چو تو بر بام آیی

    سرو بالا ننماید چو تو در بستانی

    قد شیرین تو و قامت سرو کشمیر

    لب شیرین تو و شکر خوزستانی

    خرد از روی تو انگشت نهد بر دیده

    عقل در کوی تو بر خاک نهد پیشانی

    یک شب از وصل تو انصاف خود ار بستانم

    جان به خشنودی دل می‌دهم ار بستانی

    هیچت افتد که مراین فتنه ی برخاسته را

    با نزاری بنشینی و دمی بنشانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha