کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیا ای مرا خوش تر از زندگانی

    که در انتظارِ تو کردم جوانی

    تو دانی و دانای رازم که مهرت

    زکی باز، در سینه دارم نهانی

    چه باشد که روزی پیامی فرستی

    که گویی چه حالی، کجایی، چه سانی

    بدین قانعم از تو زیرا که بختم

    نباشد که یک شب نهانم بخوانی

    بیایی که تا بر دو چشمت نشانم

    چرا هر زمانم بر آتش نشانی

    ترا چون ز آتش گریزی نباشد

    جهان گر بسوزند فارغ، از آنی

    خلیل من ای جانم از تو بر آتش

    اگر در کناری و گر در میانی

    ز بهر بنا گوش توست آن که چشمم

    چنین پیشه کرده است گوهر فشانی

    نترسی ز بی التفانی نمودن

    که نامت برآید به نامهربانی

    بدان قیمت عمر دریاب فرصت

    گرفتم که قدرِ نزاری ندانی

    مکن رحمت‌ام روز کن بر نزاری

    چه سودت که فردا پشیمان بمانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha