کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا با تو ای یار سری‌ست جانی

    نداند کسِ دیگر الا تو دانی

    به بویِ توام زنده الحمدالله

    همین است سرمایه ی زندگانی

    ز مبدایِ فطرت گرفته‌ست با تو

    روانم چنین الفت جاودانی

    عجب آن که نادیده‌ای هم چو دیده

    عجب تر که دوری و پیوندِ جانی

    یقینم که جایِ دگر دیده ام من

    به هر جایِ دیگر که بینم همانی

    به چشمی که صاحب نظر دیده باشد

    نگنجد زمانی نبیند مکانی

    ز دستِ ملامت‌گرانِ منافق

    نظر با تو دارم ولیکن نهانی

    نه از بیمِ جان می‌کنم این تقیه

    که این جا نشانی‌ست در بی نشانی

    به قصاب‌گاهِ قصاصِ محبت

    سر و تن متاعی بود رایگانی

    ولیکن نخواهم که هر کس بداند

    که دادی به من مکنتِ گنج بانی

    به بحری درافکند ملاحِ عشقم

    که در جنبِ آن هست اخضر چو خانی

    نزاریِ زار آخر از قلزمِ عشق

    کجا بر سر آید بدین ناتوانی

    به بازوی او نیست تسکینِ طوفان

    مگر زین محیطش به ساحل رسانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha