کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر تو در این بیابان برگ سفر نداری

    هش دار تا به عمیا سر بر خطر نداری

    پاکان راه بین را هم رهبری است رهبر

    ره کی بری به مقصد گر راهبر نداری

    او را که مست اویی او را ازو طلب کن

    زیرا به او دلیلی زو خوب تر نداری

    غایب نه ای زمانی زو بر درش چه جویی

    او با تو در حضورست اما خبر نداری

    در غیبت و حضورش یک ذره ره نیابی

    تا پرده ی حقیقت از شبهه بر نداری

    آن گه که بازیابی او را از او تمام است

    با غیبت و حضورش کاری دگرنداری

    با تو حجاب کلی از راه بر گرفتم

    بشنو ندای وحدت گر گوش کر نداری

    بگذر زخود که هیچی وز هیچی هیچ ناید

    تا با تو هیچ ماند زین ره گذر نداری

    با زخم خار سازی در گلستان دنیا

    گر هم چو گل در این ره دامان تر نداری

    دیو هوا نزاری دست ظفر ندارد

    گر نفس ره زنت را در پی سپر نداری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha