به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
مرای ای یار ضایع میگذاری
ترّحم کن گر آمد وقت یاری
من مظلوم در دستِ تو عاجز
که داند تا تو ظالم در چه کاری
خیالت گو وداعِ جاودان کن
اگر ما را به هجران میسپاری
درست است این که از ما برشکستی
ولیکن نیست شرطِ دوست داری
چنین بیغم که با رویی چو خورشید
به یک ذرّه غمِ یاران نداری
طمع دارم ز چشمِ سرگرانت
که گه گه غمزه ای بر ما گماری
به یک شفتالو از سیب زنخدان
برآور کارِ من آبی و ناری
مرا گو می مده ساقی دگر بیش
خرابم کرد چشمانِ خماری
مرا از یادِ تو یک دم به سر نیست
که تو از بدوِ فطرت یادگاری
نزاری بی تو یک دم بر نیارد
گرم یادآوری و گر نیاری
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.