کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بگذر ای باد بر اطرافِ قهستان سحری

    زود باز آر به شروان و شماخی خبری

    خاطری نیک به احوالِ کسی ملتفت است

    که چو او نیست در آفاق به خوبی دگری

    گر بدان سرو رسی گو به چمن پست شدم

    به لگد کوب و تو ناکرده به سویم گذری

    رویِ شیرین نفسی بی مگسی نادیده

    می زنم زار چو فرهاد سری بر کمری

    رازِ سربسته ی لیلی به کسی نگشاید

    هم چو مجنون شده ام در همه عالم سمری

    کیست کز دفترِ ما یاد ندارد ورقی

    کیست کز قصّه ی ما یاد ندارد قدری

    من اگر سر برود بر سرِ پیمان توام

    لیکن از عهدِ تو باید که ببینم اثری

    نفسی بیش نمانده ست به همّت مددی

    صبر ازین بیش ندارم به عنایت نظری

    هم چو سوزن شدم از صبر نه آخر مثل است

    هم به جایی کَشَد این رشته به تدریج سری

    بارها هر چه به غربت ز سفر توبه کنم

    به علی رغم برآید ز زمینم سفری

    گر نزاری به قهستان رسد از شروان باز

    چه مبارک سفری باشد و میمون حضری

    باز نادیدنِ اصحاب و به حسرت رفتن

    سخت کاری ست دگر هیچ ندارد خطری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha