کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هیچت افتد که به ما بر گذری

    وز سرِ لطف به ما در نگری

    می توانی که دلم دریابی

    بهترک زین غم کارم بخوری

    چند خاموش توان بود و حمول

    هم شناعت مگر از حد ببری

    دادِ مظلوم بده ظلم مکن

    تا نگویند که بی داد گری

    رویِ آنم که ببخشایی نیست

    هر زمان بر سرِ رایِ دگری

    دردلی حاضر و در جان ساکن

    ای که نزدیکی و دور از نظری

    مستم آری چه کنم معذورم

    گر خطایی رود از بی خبری

    بی دلم بی دل و مشکل باشد

    آفت بی دلی و منتظری

    بیش مخروش نزاری از دل

    که تو خود جان به سلامت نبری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha