کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جهان خراب شد از نسبتِ پدر پسری

    مکن عمارت اگر عاقلی که بر نخوری

    ز روزگار همین بهره بس که در کنجی

    حدیث کس ننیوشی و نامِ کس نبری

    چو آدم از طلبِ گندمی مشو فرتوت

    تو خود به ارز نیرزی جوی اگر بخری

    دلِ شکسته به دست آوری درست کنم

    به از سری که به عادت سویِ سجود بری

    به جهدِ خلق نباشد قضای کُن فیکون

    ز حکم رفته منال ار بهی ست ار بتری

    مکوش و کوش که نه قاصری نه محترزی

    مترس و ترس که نه ایمنی نه بر خطری

    نشانِ باخبران بی خودی و بی خویشیست

    هنوز بی خبری تا ز هیچ با خبری

    هم از حجاب بود گر به دوست وامانی

    چه می کنی و چه می بینی و چه می سپری

    نزاریا برو و دامنی به دست آور

    که کس بدو نرسیده ست جز به دست وری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha