حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۳۰: جهان خراب شد از نسبتِ پدر پسری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جهان خراب شد از نسبتِ پدر پسری مکن عمارت اگر عاقلی که بر نخوری ز روزگار همین بهره بس که در کنجی حدیث کس ننیوشی و نامِ کس نبری چو آدم از طلبِ گندمی مشو فرتوت تو خود به ارز نیرزی جوی اگر بخری دلِ شکسته به دست آوری درست کنم به از سری که به عادت سویِ سجود بری به جهدِ خلق نباشد قضای کُن فیکون ز حکم رفته منال ار بهی ست ار بتری مکوش و کوش که نه قاصری نه محترزی مترس و ترس که نه ایمنی نه بر خطری نشانِ باخبران بی خودی و بی خویشیست هنوز بی خبری تا ز هیچ با خبری هم از حجاب بود گر به دوست وامانی چه می کنی و چه می بینی و چه می سپری نزاریا برو و دامنی به دست آور که کس بدو نرسیده ست جز به دست وری حکیم نزاری قهستانی