کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشق را ختم است بر عالم سری

    عشق را لایق نباشد سروری

    پادشا عشق است و لازم می‌شود

    پارسا و رند را فرمان‌بری

    بل که سلطانانِ عالم عشق را

    بندگی‌ها می‌کنند از چاکری

    در بیان ِعاشق و معشوق و عشق

    سحر می‌پردازم اینک ساحری

    فارغم حاشا که گویم مدحِ خلق

    زشت باشد گر کند عیسی خری

    مستِ لایعقل چه جوید زیرکی

    مرد بی‌حاصل چه داند شاعری

    من سخنْ‌سوزم سخنْ‌گو نیستم

    بت شکستن دیگرست از بت‌گری

    گرچه قنبر حیدری باشد و لیک

    عنتری کردن نباشد حیدری

    عشق می‌خواهی نزاری را طلب

    مدح می‌جویی بخواه از انوری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha