کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای پیرِ سال‌خورده غمِ خود نمی‌خوری

    رو خونِ رز مریز که بر خویش خون‌گری

    بت در کنار داری و زنّار در میان

    تا چون موحّدان نشوی از خودی بری

    در ابتدا نه هم ز قیاسِ من و تو خاست

    ترتیبِ بت‌پرستی و ترکیبِ بت‌گری

    بود و نبود و رای و قیاس تو چیست بُت

    زین جمله وا رهی اگر از خویش بگذری

    این‌جا تو کیستی و من ای یار جمله اوست

    پس چیست این که معترفم من تو منکری

    توفیق بر نصیبهی فطرت مقدّرست

    من بُردم آنِ خویش تو هم آنِ خود بری

    گر یک طرف ز گوشه برقع برافکند

    من ضامنم که بیش به خود باز بنگری

    کورست عقل در رهِ عشّاق نه دلیل

    خفّاش را رسد که کند دعویِ خوری

    خطّ‌ِ یگانگی ندهندت نزاریا

    تا لوحِ دل زحرف دویی پاک نستری

    چون خاکِ راه معتکفِ کوی دوست باش

    تا زیر پای نطعِ سماوات بسپری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha