کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من نه آنم به حقیقت که تو می پنداری

    بی خبر باش گر از من خبری می داری

    باز پرداخته ام دانش خودبینی خویش

    از من ای یار نیاید که به من هیچ آری

    خودی تو همه هیچ است همه گویی او بود

    پس چرا هیچی خود با همگی نسپاری

    با کسی باش که پاینده جز او نیست کسی

    عمر حیف است که بیهوده به خود بگذاری

    صدق در تولیت صادق و ذریت اوست

    نیست در رقعه ی فیروزه و در زنگاری

    چیست در عالم دنیا روش زنده دلان

    دوستی باشد و دل جویی و مردم داری

    عالم معرفت از اول و آخر بیرون ست

    نه از آنها که تصور کنی و پنداری

    گر بهشت است مراد تو ز طاعت هیهات

    تو نیابی چه بود وای زهی بی کاری

    ترک این وسوسه گیرم ره تحقیق روم

    شرح آن خود نتوان داد ز بس بسیاری

    مثل زاهد و زنگی و مناجات و کلیم

    وصف حال است به ممثول غلو نشماری

    با دل آرام من ای باد صبا گو زنهار

    الله الله ز نزاری نکنی بیزاری

    پیر مولای توام نیز و به عفوت واثق

    چه کنم گر نکنم بر در مولا زاری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha